حسام افشار
سلسله مباحث دشمن شناسی/ راهبرد نظامی امریكا در قرن 21 را می توان و باید در قالب نوینی تحت عنوان 1-2-4-1 با ابعاد ذیل ترسیم و تبیین و تحلیل نمود.
بخش دوم : تغییر راهبرد نظامی ایالات متحده امریكا در قرن بیست و یكم
بهره اول : وضیعت كنونی امریكا
از زمان امپراتورى روم تاكنون كشورى نبوده است كه بتواند سایهاش را برسردیگر كشورها بگستراند. به عبارت دیگر و به استناد دیدگاه نشریه اكونومیست، «ایالاتمتحده همچون غولى تنومند برجهان سایه افكنده است. این كشور برتجارت، بازرگانى وارتباطات جهانى غلبه دارد، اقتصاد آن موفقترین اقتصاد جهان و قدرت نظامى آن دومىندارد.[1]
«اوبر ودرین» وزیر خارجه فرانسه در سال ۱۹۹۹ اظهارداشت كه «ایالات متحده از موقعیت ابرقدرتىاش در قرن بیستم فراتر رفته است،» برترىایالات متحده امروزه در زمینه اقتصاد، پول، نظامى، شیوه زندگى، زبان و تولیداتفرهنگى عمومى كه به جهان هجوم آورده است، به تفكرات شكل بخشیده و حتى دشمنان ایالاتمتحده را مجذوب خود نموده استیا همان طور كه آمریكاییانفاتحگرا[2] اشاره كردهاند «سیستم بینالمللى امروزین، براساستوازن قوا ایجاد نشده است بلكه برپایه هژمونى آمریكا استوار گودیده است . درحالى كه، وابستگى متقابل جهانى افزایش یافته است، بسیارىاستدلال نمودهاند كه «اسطورهها و نمادهاى آمریكایى از كاتماندو (نپال) تاكینشازا، از قاهره تا كاراكاس درحال شكل دادن به دنیا هستند. جهانى شدن برچسب «ساختآمریكا» به خود گرفته است.
ایالات متحده بدون تردید قدرت درجه یك جهان است، اما پرسش اینجا است كه اینوضعیت تا چه مدت به طول خواهد انجامید و درخصوص آن چه مىتوان كرد؟ برخى از متفكرانو پژوهشگران مىگویند برترى ایالات متحده صرفاً نتیجه فروپاشى اتحاد شوروى است واینكه عمر این «وضعیت تك قطبى» كوتاه خواهد بود. استراتژىآمریكا باید صرفهجویى و ذخیره قدرت خود و مداخله صرفا گزینشى در جهان باشد. پارهاى دیگر، مىگویند قدرت آمریكا بسیار عظیم است و دههها به طول خواهد انجامیدو فرصت ایجاد شده برای تك قطبى شدن مىتواند به «عصر تك قطبى» تبدیل شود. چارلز كراتهامر در اوایل سال ۲۰۰۱ چنین استدلال نمود كه« بعد از یك دهه ایفاى نقش كوتوله[3]به جاى پرومته[4]،نخستین وظیفه دولت جدید، اثبات آزادى عمل ایالات متحده است. ما باید از ایفای نقشیك شهروند بینالمللى مطیع خوددارى كنیم. یكجانبهگرایى جدید مؤید بىنظیر بودنجهان تك قطبى است كه در آن به سربرده و نقطه آغاز واقعى سیاست خارجى ایالات متحدهدر دوره پس از جنگ سرد است».[5]
بهره دوم : راهبرد نظامی امریكا در قرن 21
در گذشته وقتی از جنگ دقیق سخن به میان می آوردیم، تصوری كه به ذهن القاء می شد، انهدام یك تانك یا یك نفر بر از فاصله 15000 پایی از هوا توسط موشك های هدایت شونده بود.در آینده دقت در نبرد به سطح نفر علیه نفر و جنگ تن به تن خواهد رسید.
راهبرد نظامی امریكا به عنوان یك عنصر موثر و تاثیر گذار در راهبرد كلان امنیت ملی این كشور همواره مورد توجه محققان و متفكران مطالعات راهبردی بوده و هست. راهبرد نظامی امریكا در قرن 21 را می توان و باید در قالب نوینی تحت عنوان 1-2-4-1 با ابعاد ذیل ترسیم و تبیین و تحلیل نمود.
عدد 1 به معنی بكارگیری یك نیروی كافی و وافی منسجم در داخل مرزهای امریكا برای دفاع از سرزمین امریكا است .
عدد 4 نمایانگر آمادگی لازم جهت انجام عملیات سریع در 4 نقطه جهان است.
عدد 2 تجلیگر توانمندی نظامی برای شكست سریع دو دشمن در دو حوزه منطقه ای به طور همزمان است.
عدد 1 نیز این امر را تداعی خواهد نمود كه امریكا از آمادگی لازم برای پیروزی در حداقل یكی از دو صحنه فوق را برخوردار است.
راهبرد و رهیافت امنیت ملی امریكا و به تبع آن نیروهای مسلح این كشور برای قرن 21 در قالبی تحت عنوان سرزمین سرخپوستی[6] تعریف می شود .این عبارت نه از سر استهزاء و به سخره گرفتن سرخپوستان و فرهنگ غنی آنها بكار گرفته می شود؛ بلكه مفهومی است كه استراتژیستهای جنگهای نامتقارن در نیروهای مسلح و خارج از آن برای تقریب به ذهن و تشبیه به موضوع استفاده می كنند.
به یك تعبیری می توان گفت كه ارتش امریكا به عصر جنگ با سرخپوستان بازگشت و رجعت نموده است. در نیمه دوم قرن 19 قبایل مختلف سرخپوست با فرهنگ و گویش متفاوت حاكمیت و حكومت امریكا و هژمونی درونی آن را به چالش طلبیدند. از این رو ارتش و سواره نظام آمریكا با استخدام افراد بومی این قبایل در قالب زبان شناس، فرهنگ شناس، مسیر یاب و ... جنگ نامتقارنی را علیه این قبایل در سرزمین های گوناگون به لحاظ جغرافیایی و آب و هوایی آغاز نمودند. سرزمین سرخپوستان مفهومی است كه ارتش امریكا از آن بسیار استفاده نموده و در قالب محیطهای چالش گر و متخاصم در حوزه جنگ نامتقارن از آن بهره برداری می كند.[7]
1- راهبرد امنیت ملی[8]
رئیس جمهور و وزیر دفاع رهنمودهای راهبردی را ارائه می دهند. در واقع این رهنمودها، اهداف و مقاصد نیروهای مسلح را تعیین می كنند. راهبرد امنیت ملی منعكس كننده ارزشها و منافع یك كشور است. امریكا با هماهنگی كشورهای دیگر اقدام به خنثی سازی و سركوب تلاشهای دشمنان جهت دستیابی به فناوریهای خطرناك خواهد بود. هدف این راهبرد تنها حفاظت از ایالات متحده نیست، بلكه كمك به ایجاد جهانی بهتر است.
به طور كلی راهبرد امنیت ملی ایالات متحده امریكا را می توان در اصول ذیل خلاصه نمود.
1- آرزوهای خیرخواهانه برای عزت بشریت
2- تقویت اتحادها جهت شكست تروریسم جهانی و تلاش برای جلوگیری از انجام حملات علیه امریكا و دوستان و متحدان این كشور
3- همكاری با دیگران جهت فرو نشاندن درگیریهای منطقه ای
4- جلوگیری و بازداشتن دشمنان از تهدید[9] امریكا و متحدانش توسط سلاح های كشتار جمعی
5- ایجاد دوران جدید رشد اقتصادی جهانی از طریق تجارت و بازار آزاد
6-گسترش چرخ توسعه از طریق جوامع باز و ایجاد زیر بنای دموكراسی
7- هم فكری و مشورت جهت اقدام هماهنگ با دیگر مراكز اصلی قدرت جهان
8- تحول نهادهای امنیت ملی امریكا جهت مقابله با چالشها و فرصتهای[10] در حال ظهور
2- راهبرد دفاعی و اهداف سیاست دفاعی امریكا
به طور كلی 4 هدف كلان ، سیاست وزارت دفاع را مشخص میكند. اصول راهبردی مندرج در گزارش دفاعی 4 سالانه 2001 امریكا به قرار ذیل می باشد.
1- اطمینان بخشی به متحدان و دوستان خود از طریق نمایش ثبات هدف، همبستگی ملی و قابلیتهای نظامی جهت دفاع و پیشبرد منافع مشترك و تقویت و گسترش اتحادها در روابط امنیتی
2- مایوس ساختن دشمنان از توسعه اهداف یا نیرویهای تهدید كننده خود، شكل دهی رقابت نظامی آینده به شیوه هایی كه به نفع امریكا بوده و پیچیده ساختن و مشكل آفرینی در مسیر برنامه ریزی و عملیاتهای دشمن .
3- بازداشتن دشمنان از تهاجم و مقابله با امریكا و نیروهای متحدانش درمناطق حساس و كلیدی جهان از طریق توسعه و حفظ توانمندی به منظور شكست سریع دشمن .
4- شكست قاطعانه دشمن در زمان و مكان و به شیوه ای كه امریكا اتخاذ می كند.
3- اصول راهبردی مورد نظر وزارت دفاع امریكا[11] نیز عبارت است از :
1- مدیریت مخاطرات و ریسكها
2- رویكرد توانمندی محور
3- دفاع از امریكا و موقعیت قدرت نظامی این كشور
4- تقویت و نیرومند سازی اتحادها و مشاركتها
5- حفظ معادلات و توازنهای منطقه ای مناسب
6- توسعه گستره وسیعی از توانمندیهای و قابلیتهای نظامی[12]
ادامه دارد
پی نوشتها:
[1]"America's World", The Economist, 23 October 1999
[2]Tiumphalist، (منظور كسانى است كه به پیروزى و برترى آمریكا در دوره جنگ سرد و در شرایط كنونى اعتقاد دارند. .)
[3]Pygmy
[4] پرومته ( Promethee) از شخصیتهاى اساطیرى یونان و از تبارتانیان و نماد تمدن انسانى است. او آتش را از آسمان به زمین آورد و در اختیارانسانها قرار داد- ولى زئوس خداى خدایان او را به خاطر این گناه نبخشید و او را دركوههاى قفقاز در زنجیر كرد
[5] جوزف ، نای ، «محدوده های قدرت امریكا» ، فصلنامه سیاست خارجی ، ترجمه توسط گروه مترجمان ، برگرفته از كتابخانه دیجیتالی دید. www. Did . ir
[6] Indian Country
[7] چالمرز ، جانسون، « مصایب امپراتوری: امپریالیسم نظامی امریكا»، ترجمه عباس كاردان و سعید كلاهی خیابانی، تهران : موسسه ابرار معاصر تهران ، 1386 ، ص 6-3.
[8]The Sterategy of National Security
[9]Threats
[10]Chalange & opportunity
[11]Pentagon
[12] حسنلو ، پیشین ، صص 9-10
- نویسنده : یزد فردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
سهشنبه 26,نوامبر,2024